نکته دات آی آر
اینقدر از قلم افتادیم در پس حوادث 92-93 که تمام مطالبم در گوشه دهنم جا موند. اینقدر خواستم بنویسم و مشغله های عجیب و غریبم نذاشت که نیمه از عید 93 هم گذشت. اینقدر اتفاقای جورواجور افتاده که وقت نمی کنم مطلب مفصل بذارم واسه تک تک اتفاقها و به یک "نکته دات آی آر" بسنده میکنم. 1. اول از همه عید امسال و تبریک میگم و امیدوارم سال خوبی برای همه مسلمانها بخصوص مادرها باشه. 2. قبل از عید با بهار و دختر خاله ام و علی پسر شیطونش رفتیم پارک، هنوز خیلی بازی نکرده بودند که علی رفت دست هاش رو بشوره بهار که داشت از پله ها پایین میومد همش حواسش به اون بود و میگفت بریم نی نی. پله آخر که رسید یه دفعه دستش رو ول کرد و با پیشونی خورد به گوشه آهنی سرسره...